بیش از اینها می توان خاموش ماند
ترسم همیشه بی کلمه شدن بوده
از خیلی چیزها، کس ها و کارها دست شسته ام
اما از کلمه...
عمیقاً از روزی که کلمه درونم بمیرد می ترسم. از روزی که دیگر توان نوشتن نداشته باشم...
این روزها و این تجربه های عجیب، درونم را به سکوت سوق می دهد. به فرار از کلمه.
فهیمه مهربان درونم، دستم را محکم تر نگه دار. من بغلت می کنم و کمکت می کنم از این تجربه ها هم بگذری. فهیمه آرام و صبور درونم، کمی بیشتر صبر کن، قول می دهم سپر امنی شوم برای خستگی ها و دلتنگی هایت و بیشتر بغلت کنم. قول میدهم تا می توانم از کلمات درونت پاسبانی کنم به حرمت همه این سالهایی که کلمه جنون بود... عشق بود... درد بود و دوا... آرام باش و تاب بیاور ساده دل مهربان من. دنیا همیشه به امثال تو نیاز دارد....
٢٨ فروردین همان سالی که رویای معلم نمونه کشوری را در دلم پروراندم و شد.
| Design By : Mihantheme |

